متنفرم

ساخت وبلاگ
خونه رویاهای من ترکیبیه از خونه‌ی خودمون یعنی بابامخونه شمسوخونه‌ی عمه‌مخونه ی توی فیلم کال می بای یور نیمو قطعا یک سری اصلاحاتدوطبقه‌استراس بزرگ دارهایوان دارهحوض دارهمیشه ماهیتابه و قابلمه رو از سقف آویزون کردزیر زمین دارهدرخت پرتقال دارهگاراژ داره و توش میز پینگ‌پنگ هم داریممطمئن نیستم کتاب خونه‌ش چجوری باشهتو یه حال جدا یا تو فضای خود خونهرنگ اتاق ها باهم تفاوت دارهکمد دیواری رختخواب داره با در چوبی قهوه‌ای پررنگ که موقع باز کردنش صدا میدهپشت بوم بزرگی هم داره طبیعتااز تو حیاط به طبقه دوم راه هستاز توی خود خونه هم راه پله هستاز این چیزای آویزونی هست شبیه پرده‌ست ، تو خونه اَمیلی گربه میخوره بهش فکر میکنه پسره است ...طاقچهاز این لبه پنجره‌ای هاحموم بزرگ با به پنجره کوچیک روبه آسمون ، وانحموم با چنتا دربند لباس رو پشت بومکمدهای دیواری‌های بزرگیه اتاق که سه ورش کتابخونه باشه ، دیوار چهارمش بخوره به درهای شیشه ای بلند که باز میشن سمت تراسفرش‌های قرمز و سبز و آبی فیروزه‌ایروی دیوارهای راه پله هم عکس می‌‌زنمتو حیات تاپ آویزونه بعضی اتاقا کولر گازی دارن بعضی اتاقا پنکه سقفی دارن ، ولی همه‌ی خونه کولر آبی داره تو حوض ماهی نیست .... متنفرم...ادامه مطلب
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 52 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1402 ساعت: 19:55

یادمه اولین کاری که با اولین گوشیم کردم بعد از اپدیت های مسخرش و شارژ شدن ، در واقع بعد از اونی که خواهر بردارم گوشیمو بهم دادن

اومدم بلاگفا

و برای محمدعلی نظر گذاشتم :فکر میکنی الان دارم با چی پیام میدم؟

روزگار خوبی با محمدعلی داشتم ....

الان که دارم گوشی جدید مامانم رو راه اندازی می کنم یادش افتادم ....

متنفرم...
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 12:54

تهرانی ها در مترو : دروازه شِمرون_______________________________جمعه با استادمون تو موزه‌ هنرهای معاصر قرار داریم _______________________________باید عکس کلوز اپ ببرم برای کلاس امیرحسین _______________________________همه می‌دونن "هو الحق" کی می‌نویس!_______________________________نمیدونید قد خر ذوق شدم که کاروان اون روز جلوی موسیقی به هم سلام کرد ، اصن پشمام ریخت روز قبلش بود کی بود یادم نمیاد ، تو کتابخونه داشتم کیفم رو میذاشتم تو کمو ، بعد کمد اون پشت کمد من بود و نمیتونست به کمد دسترسی داشته باشه و وایستاده بود ، رو بهش کردم گفتم منو یادت میاد ؟گفت یه چیزای کدری ... تولد زهرا !، همکلاسی فاطمه‌م سوسن ....گفت اهان ... بعدش گفت عجله کن و تموم شد ، بعدش هم گفته دوباره که دیدمش بهم سلام کرد روز تولد زهرا از قضا من کصخل شده بود و یجور عجیبی موهام رو بسته بودم و خب نمیدونستم تولد زهراست‌‌‌‌....و همه‌ش این حس من چقد عجیب غریبم الان ،داشتم تا وقتی کاروان که تا اون موقع ندیده بودمش و حتی فکر نمیکردم دانشجو باشه با بچه ها و کیک اومد ...و وقتی اومد و فهمیدم اسمش کاروان اینجوری شدم اخه جون من عجیب تر از کاروان نیستم ، چهر‌ه ش و تیپ‌ش اون موقع خیلی برام عجیب اومده بود...____________________________ متنفرم...ادامه مطلب
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 12:54

خوشحالم که حداقل من توانستم استاد نجم‌آبادی رو با چشمای خودم ببینم و امروز مفتخر بودم که صحبت هاشون رو بشنوم

باعث میشه اشکم دربیاد

هرچند من عضو جدیدی از این خانواده هستم و خاطره‌ای با ایشون ندارم رفتنشون واقعا من رو ناراحت میکنه و باعث میشه اشک از چشمانم سرازیر بشه

و همینطور استاد مهاجر دوست داشتنی، بسیار باعث افتخار منه.

متنفرم...
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 17:26

امروز احساساتم خیلی حساسه متنفرم...
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 17:26

قهرمان شگفت‌انگیز جذاب روابط اجتماعی گرم و ملایم آرزوهایی تا به اینجا دست نیافتنی! متنفرم...
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 82 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 12:45

و شاید احساسات عمیق تو، که اندیشمندانه از آن سخن می گوییم گاهی چندتا فرمول شیمیایست که کم و زیاد شده اند متنفرم...
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 83 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 0:43

وقتی دلت میخواد Twilight ببینی میتونی مطمئن باشی که به تباهی رسیدی.... متنفرم...
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 62 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 0:43

It started long before me... I never saw it coming... The distance, the promise... A state of isolation... And in my darkest nightmare... Things that I can't remember... The answer, is drowning, this pain will last forever. My father... His duty... H متنفرم...ادامه مطلب
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 109 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 0:43

این حجم از گرما وسط زمستون خیلی آزاردهنده اس 

نبرفی نه هیچی تازه بیرون اومدن سوسک و عنکبوت تا ویز ویز کردن پشه ها موقع خواب 

دیگ واقعا بهتر این نمیشه.... امیدوارم تا چند روز آینده به روشن کردن پنکه و کولر نرسیم، الهی آمین... 

متنفرم...
ما را در سایت متنفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : goodzila821 بازدید : 67 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 0:43